به گزارش خبرگزاری حوزه، رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر با اشاره به آیاتی ازقران کریم در مورد لزوم سرزمین برای حکومت گفت: یکی از مقولههایی که در «حکمرانی اسلامی» مورد توجه دین هست، مقوله سرزمین و قلمروی جغرافیایی است. حکومت بدون سرزمین نمیشود. حکمرانی اسلامی برای تحقق حتماً منطقه و سرزمین مشخصی میخواهد.
حجت الاسلام والمسلمین محسن مهاجرنیا در این نشست گفت: در دنیا الگویی بنام حکمرانی خوب درست کرده اند و به نوعی می خواهند به دنیا قالب میکنند. مبتکرش آمریکا و انگلیسیها بودند و اینها قطعاً کسانی نیستند که دلشان برای دنیا سوخته باشد و بخواهند قانونی به نفع کشورها درست کنند. قانون استعماری و بسیار مرموزی را درست کردند تا کشورها را در مسیر مدنظر خودشان هدایت کنند. لذا این موضوع باعث شد که بحث «حکمرانی اسلامی» را مطرح کردیم.
وی افزود: دین ما حکمرانی را تحت عنوان «ولایت» مطرح کرده است؛ ولایت نوعی از حکومت است که مبنایش بر دوستی میان حاکمان و مردم و ارتباط تنگاتنگ میان دولت و ملت است؛ یعنی سیستم سیاسی از طریق این ترکیب درست میشود و حضور و مشارکت مردم دقیقاً در کنار ولایت است به گونهای که هیچ ولایتی در تاریخ شکل نگرفته است مگر این که مردم پای کار باشند.
استاد فلسفه سیاسی حوزه و دانشگاه بیان داشت: پیامبر اسلام(ص) سیزده سال در مکه تلاش کرد ولی چون مردم پای کار نبودند موفق نشد. ولی وقتی وارد مدینه شد و با استقبال مردم روبرو شد، حکومت تشکیل داد. امام علی (ع) بیست و پنج سال از حق قطعی حکومت محروم شده بود، زمانی قدرت و ولایت را دست گرفت که مردم فهمیدند که ولایت حق مولا علی(ع) است و سراغ حضرت آمدند، ایشان هم پذیرفت و فرمود الان دیگر حجّت بر من تمام شد.
وی سپس گفت: در جمهوری اسلامی هم امام راحل بهرغم این که مرجعی تمام عیار بود ولی در سال۱۳۵۷ که حضور میلیونی مردم وارد میدان شد به پشتوانه ملت موفق به تشکیل نظام شد. خودشان هم فرمودند: «من به پشتیبانی این ملت دولت تشکیل میدهم» یعنی اگر ملت نبود امام نمیتوانست؛ این یک واقعیتی است که اگر کسی انکار کند واقعیت را انکار میکند. بنابراین مشارکت مردم بخشی از دین ما است.
وی حکمرانی را اعمال حاکمیت یا قدرت برای مردم در سرزمینی خاص دانست و گفت: حکمرانی یعنی چارت، پدیده و یک حاکمانی داریم که بنا است حکومت و مدیریت کنند، یک سرزمین هم داریم که درون این سرزمین بنا است قدرت اعمال شود؛ سرزمینی داریم و ملت هم پای کار هستند و از طریق یک تشکیلات سیاسی یعنی حکومت، میخواهیم قدرت برتر و حاکمیت الهی را عملیاتی کنیم.
استاد حوزه و دانشگاه افزود: «حکمرانی اسلامی» یعنی این که تمام قوانین کشور مبتنی بر پیشفرضهای دینی، اسلام، اعتقادات و اصول دین باشد. همه امور مملکت بر اساس دین یا از دین اخذ شده باشد؛ یا اگر امور عقلایی هم هست مخالفتی با دین نداشته باشد که اینها در قانون اساسی جمهوری اسلامی دقیقاً رعایت شده است.
وی سپس بیان داشت: در اصل دو قانون اساسی مبانی دینی و اصول دین به عنوان موادی از قانون اساسی به رسمیت شناخته شده، بعد در قالب شانزده وظیفه همه وظایف دولت اسلامی را مبتنی بر دین دانسته و ذکر شده که نباید در مملکت به هیچ وجه خلاف موازین دین عمل شود و هیچ قانون غیراسلامی تصویب شود. بنابراین از اول در قانون اساسی طراحی حکمرانی اسلامی دیده شده است.
استاد مهاجرنیا افزود: نکته بعدی این است که «حکمرانی اسلامی» دارای «سرزمین» است و این بحث بسیار مهم است. ما الان در جامعه دو دیدگاه داریم؛ دیدگاه «اُمَت محور» که اعتقاد دارد ما تعلّق سرزمینی و قلمرویی نداریم. یک دیدگاه اعتقادی محض است که میگوید که اُمَت اسلام و حکومت اسلامی در بند زمین نیست و اگر بتوانیم در تمام جهان گسترش میدهیم. همانطور که در دوره امام زمان (عج) تمام دنیا تحت حکومت آن حضرت قرار میگیرد و اصلاً زمین و سرزمین مهم نیست .
وی بیان داشت: در مقابل دیدگاهی است که تعلّق سرزمینی را هم پذیرفته و معتقد است که اقتضائات دوره امام زمان (عج) فرق دارد. آن موقع تمام جهان تسلیم میشوند و حاکمیت دین را میپذیرند آنجا هم باز تعلق به زمین یعنی تمام جهان است. الان در دوره ما تعلق خاطرمان به سرزمین ایران است. حکمرانی اسلامی بدون این سرزمین نمیشود و حتماً وابسته و ملزم به سرزمین و قلمرو جغرافیایی است .
رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر در ادامه با اشاره به آیاتی ازقران کریم در مورد لزوم سرزمین برای حکومت گفت: یکی از مقولههایی که در «حکمرانی اسلامی» مورد توجه دین هست، مقوله سرزمین و قلمروی جغرافیایی است. حکومت بدون سرزمین نمیشود. حکمرانی اسلامی برای تحقق حتماً منطقه و سرزمین مشخصی میخواهد.
وی افزود: وقتی خداوند میخواست انسان را خلق کند فرمود«وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ» وقتی که پروردگارت فرشتگان را فرمود که من در زمین خلیفهای خواهم گماشت؛ یعنی میخواهم روی زمین خلیفه درست کنم، میخواهم حاکمیت خدا را روی زمین درست کنم و نفرمود مثلا روی کرات یا آسمانها، فرمود روی زمین این کار را انجام میدهم.
استاد حوزه و دانشگاه در ادامه گفت: در آیهای در سوره اعراف میفرماید: « وَلَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ» و همانا ما شما را در زمین تمکین و اقتدار بخشیدیم و در آن برای شما معاش و روزی مقرر داشتیم، ما شما را در زمین قدرت، حکومت، حاکمیت و حکمرانی دادیم و تمام معیشت و رزق و روزی شما را درون همین زمین قرار دادیم؛ یعنی در همین زمین قرار است حکمرانی شود.
وی با اشاره به آیهای دیگر از سوره اعراف که میفرماید «قَالَ مُوسَی لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُهَا مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ»گفت: وقتی حضرت موسی(ع) در مقابل فرعون مبارزه کرد و توانست با معجزه، قوم خود را از رود نیل عبور دهد و مستقل کند، به قومش گفت از خدا یاری بخواهید و صبر کنید که زمین ملک خداست، آن را به هر کس از بندگان خود بخواهد به میراث میدهد. در واقع خداوند خواست که زمین را در اختیار صالحان یعنی حضرت موسی و قومش قرار دهد.
وی افزود: در سوره یونس دارد که وقتی حضرت موسی با برادرش هارون پیش فرعون رفتند تا دعوتش کنند، فرعون گفت که شما آمدید این زمین ما یا مصر را از ما بگیرید و خودتان حاکم شوید و ما را از سرزمینمان اخراج کنید. این یعنی قدرت و حکومت از اول حتی از دیدگاه منکرین و کفار، با زمین، سرزمین و قلمرو جغرافیایی گره خورده است.
استاد مهاجرنیا گفت: در آیه۲۶سوره انفال خداوند بسیار زیبا خطاب به پیامبر(ص) و یارانش در مدینه خطاب میکند و میفرماید «وَاذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِیلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِی الْأَرْضِ» شما درمکه جمعیتتان کم و اندک بود و «تَخَافُونَ أَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ» همیشه میترسیدید که مثل گنجشک در بین چنگال عقاب قرار بگیرید، یعنی حاکمیت زمین مکه در اختیار قریش بود و شما زمین و سرزمین نداشتید، آواره بودید و همیشه میترسیدید که توسط قریش اذیت شوید. خداوند به شما مأوا و پناه داد تعلق سرزمینی داد یعنی خداوند شما را در مدینه حاکم کرد و کمکتان کرد تا موفق شدید حکمرانی اسلامی را در مدینه تشکیل بدهید
وی اظهار داشت: آیا پیامبر اسلام(ص) در مکه نمیخواست حکومت و حکمرانی تشکیل بدهد؟ قطعاً میخواست؛ چون در بسیاری از سورههایی که در مکه نازل شده این موضوع مطرح شده، لیکن پیامبر هم جمعیتاش کم بود و هم جایی نداشت که تشکیل حکومت بدهد.
استاد مهاجرنیا گفت: خداوند در سورۀ یوسف میفرماید:« وَکَذَلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ» ما برای یوسف آواره، یوسف در چاه، یوسف بیکس و زندانی، درون مصر قدرت درست کردیم. اهل مصر نبود ولی در آنجا برایش قدرت درست کردیم و آنجا توانست یک حکمرانی الهی و دینی تشکیل دهد.
وی افزود: راجع به ذوالقرنین دارد که« إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَآتَیْنَاهُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ سَبَبًا» ما برای ذوالقرنین قدرت آفریدیم، حکمرانی درست کردیم همه امکانات دنیایی را در اختیارش دادیم تا حکمرانی کرد و توانست در محدوده ایران امپراطوری تشکیل بدهد .
وی در پایان گفت: یکی از مسائل جدی حکمرانی مقوله «سرزمین» هست که جزء اصول ثابت قانون اساسی هم است و سرزمین «حکمرانی اسلامی» در جغرافیای ایران است. مقوله جغرافیای ایران که جزء مواردی است که دولت هم نمیتواند در آن دست ببرد. دولت حق ندارد یک وجب از سرزمین ایران را واگذار کند، اگرچه حسرت میخوریم که چطور رضاشاه بخشی که ترکیه را به قفقاز وصل میکند به آتاتورک هدیه داد و محمدرضاشاه بحرین و بخشی از مناطق را واگذار کرد. ولی در جمهوری اسلامی هزاران شهید دادیم و نگذاشتیم یک وجب از خاک ایران در اشغال دشمن باقی بماند و قدرتمندانه روی این ایستادیم. بنابراین یکی از مقولههایی که در «حکمرانی اسلامی» مورد توجه دین هست، مقوله «سرزمین و قلمروی جغرافیایی» است.
نظر شما